جدول جو
جدول جو

معنی مرطوب شدن - جستجوی لغت در جدول جو

مرطوب شدن
نمدارشدن، نم شدن، نمگین شدن، نمناک گشتن، نمورگشتن، رطوبت دار شدن
متضاد: خشک شدن
فرهنگ واژه مترادف متضاد

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از مرعوب شدن
تصویر مرعوب شدن
شکوهیدن ترسیدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مصلوب شدن
تصویر مصلوب شدن
بدار آویختن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از منصوب شدن
تصویر منصوب شدن
برپا شدن، گمارده شدن بر پا شدن، گماشته شدن بشغلی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از منکوب شدن
تصویر منکوب شدن
مغلوب شدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مندوب شدن
تصویر مندوب شدن
انتخاب شدن برای اجرای مهمی: (من بنده بدان رسالت مندوب ... شدم) (نفثه المصدور. چا. یز. 31- 30)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مغلوب شدن
تصویر مغلوب شدن
کالیدن شکست خوردن شکست یافتن شکست خوردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از معیوب شدن
تصویر معیوب شدن
آکدار شدن دارای عیب و نقص شدن عیب ناک شدن
فرهنگ لغت هوشیار
برکشیده شدن، گره گشوده شدن، از میان رفتن یکسو شدن بالاکشیدن ارتفاع یافتن: کارگر گوز مرفوع شد و جانب اعادی مکسور گشت، برطرف شدن رفع شدن، رفع اشکال شدن، حرکت رفع (ضمه با تنوین یا بی تنوین) گرفتن حرف آخر کلمه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مرقوم شدن
تصویر مرقوم شدن
نوشته شدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مرطوب کردن
تصویر مرطوب کردن
نم زدن تر کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مربوط شدن
تصویر مربوط شدن
ربط یافتن بسته شدن وابسته شدن
فرهنگ لغت هوشیار
بازگردانیده شدن، رد شدن مطرود گشتن: زان غنا و زان غنی مردود شد که ز قدرت صبرها پدرود شد، (مثنوی)، در امتحان توفیق نیافتن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از محسوب شدن
تصویر محسوب شدن
بشمار آورده شدن بحساب درآمدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از محجوب شدن
تصویر محجوب شدن
محجوب گشتن: پنهان شدن رو نشان ندادن پنهان شدن پوشیدن شدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مشروب شدن
تصویر مشروب شدن
((~. شُ دَ))
آبیاری شدن
فرهنگ فارسی معین
بیمناک شدن، متوحش شدن، هراسان گشتن، سراسیمه شدن، وحشت کردن، به وحشت افتادن
فرهنگ واژه مترادف متضاد
تصویری از مرتکب شدن
تصویر مرتکب شدن
Commit, Perpetrate
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از مضطرب شدن
تصویر مضطرب شدن
Fluster
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از مرطوب کردن
تصویر مرطوب کردن
Dampen, Moisten
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از مضطرب شدن
تصویر مضطرب شدن
agitar
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از مرتکب شدن
تصویر مرتکب شدن
cometer, perpetrar
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از مرطوب کردن
تصویر مرطوب کردن
umedecer
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از مرطوب کردن
تصویر مرطوب کردن
dämpfen, befeuchten
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از مضطرب شدن
تصویر مضطرب شدن
verwirren
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از مرتکب شدن
تصویر مرتکب شدن
begehen
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از مرطوب کردن
تصویر مرطوب کردن
nawilżać
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از مضطرب شدن
تصویر مضطرب شدن
zdenerwować się
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از مرتکب شدن
تصویر مرتکب شدن
popełnić, popełniać
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از مرطوب کردن
تصویر مرطوب کردن
увлажнять
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از مرتکب شدن
تصویر مرتکب شدن
совершать
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از مضطرب شدن
تصویر مضطرب شدن
волноваться
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از مرطوب کردن
تصویر مرطوب کردن
зволожувати
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از مضطرب شدن
تصویر مضطرب شدن
хвилюватися
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از مرتکب شدن
تصویر مرتکب شدن
скоювати , вчиняти
دیکشنری فارسی به اوکراینی